انجمن آوای رمان

✦ اینجا جایی است که واژه‌ها سرنوشت می‌سازند و خیال، مرزهای واقعیت را درهم می‌شکند! ✦ اگر داستانی در سینه داری که بی‌تاب نوشتن است، انجمن رمان‌نویسی آوای رمان بستری برای جاری شدن قلمت خواهد بود. بی‌هیچ مرزی بنویس، خلق کن و جادوی کلمات را به نمایش بگذار! .

ثبت‌نام!

متفرقه [~ تلـــخ نـویـــس ~]

متفرقه

SajjadSajjad is verified member.

معاون کل انجمن
کادر مدیریت
معاون کل انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/9/24
نوشته‌ها
1,799
  • موضوع نویسنده
  • #1

آتشـــــــــــ زدن به یک "سرنوشت"
کبریت نمی خواهد که
"پــــــــــــــــا" می خواهد
که لَگد بزنی به همهـــــــ دارایی یک نفر
و ..........
بـــــــــروی

.

.

.
 
  • موضوع نویسنده
  • #2
بعضــــــی ها گـــریه نمی کنند
اما …
از چشـــــم هایشان معلوم است ؛
که اشکــــی به بزرگی یک سکــــوت ،
گــــوشه ی چشمشان به کمیــــــن نشسته
 
  • موضوع نویسنده
  • #3
دلـــــــم کــه میگیرد
به خودم وعــــــده های روز خوب را میدهـــــم
از همــــان وعده های خوبــی که:
سالهــــــاست به امیـــــد رسیدنشان
تقویــــم را خط خطی میکنم
 
  • موضوع نویسنده
  • #4
آدمهـــا
غــمهایــشان را پُک مــی زنند
تا ریه هایــشان زندگـــی را کـم بیاورد؛
و شرعـــی ترین
خودکشـی را تجـــربه کنند
 
  • موضوع نویسنده
  • #5
راست میگویند،بویــــــــِ عطــــــــــر تمـــ ـام
خاطراتــــ تــ ـلخ و شیرین را بیاد میآورد
اما او هیچ وقت عطر نمیزد،زخمــــــــــ میزد
 
  • موضوع نویسنده
  • #8
خـیلـی وقـت هآ
مُہـِـم تَریــن حـــــــــــــرف میـآטּ دو نفــر
همآنـی اَسـت ڪـه
هرگــــــــــــــــــــــ ــــز بِہـَـم نمـیگویــند
 
خاطره ای در درونم است
چون سنگی سپید درون چاهی
سر ستیز با آن ندارم، توانش را نیز
برایم شادی است و اندوه
از کتابِ خاطره ای در درونم است
 
تنهایی هیچ وقت تمام نمی شود،
فقط گاهی تند می گذرد گاهی کند
گاهی هم می ایستد،
منتظر می ماند ببیند تو رهایش می کنی یا نه
 
من مانده ام ز پا
ولی آن دورها هنوز
نوری ست،
شعله ای ست
خورشیدِ روشنی ست
که می خوانَدَم مدام
اینجا درون سینه ی من زخم کهنه ای ست
که می کاهَدَم مدام
 
شاید چشم های ما نیاز داشته باشند که گاهی
با اشک های مان شسته شوند
تا بار دیگر زندگی را با نگاه شفاف تری ببینیم
 
عقب
بالا