انجمن آوای رمان
✦ اینجا جایی است که واژهها سرنوشت میسازند و خیال، مرزهای واقعیت را درهم میشکند! ✦
اگر داستانی در سینه داری که بیتاب نوشتن است، انجمن رماننویسی آوای رمان بستری برای جاری شدن قلمت خواهد بود. بیهیچ مرزی بنویس، خلق کن و جادوی کلمات را به نمایش بگذار!
.
ثبتنام!
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser .
متفرقه نظم و نثر ادبی و اشعار دوبیتی
نویسنده موضوع
نویسنده موضوع
Pary
تاریخ شروع
تاریخ شروع
10/2/24
متفرقه
به همان قدر که چشم تو پر از زیباییست
بی تو دنیای من ای دوست پر از تنهاییست
به صد سال یک دوست آید به دست
به یک روز توان کرد دشمن به شصت
طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی
صدق پیش آر که ابلیس بسی کرد سجود
به زیورها بیارایند مردم خوبرویان را
تو سیمین تن چنان خوبی که زیورها بیارایی
بر مال و جمال خویش غره مشو
کان را به شبی برند و این را به تبی
دشمن خود را نباید زد تبر
گر توانی کشت او را با شکر
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی من به خدا رسیدهام
آن نخل ناخلف که تبر شد ز ما نبود
ما را زمانه گر شوند ساز میشویم
گر عمارت را بری بر آسمان
عاقبت زیر زمین گردی نهان
از تواضع کم نگردد رتبه گردن کشان
نیست عیبی گر بود شمشیر لنگردار کج
در همه آفاق کس بی مرگ نیست
وین عجایب بین که کس را برگ نیست
کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی
چیزی که نپرسند تو خود پیش مگوی
کاکل از بالا نشینی رتبه ای پیدا نکرد
زلف از افتادگی حالی همنشین ماه شد
کوه ناهموار را هموار کردن سخت نیست
حرف نا هموار را هموار کردن مشکل است
تا خدا یار است با سلطان مپیچ
گر خدا برگشت صد سلطان به هیچ
ز بس معنی که دارم در ضمیرم
خدا داند که در گفتن اسیرم
دلی پر گوهر اسرار دارم
ولیکن بر زبان مسمار دارم
دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است
شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است
گر خدا داری ز غم آزاد شو
از خیال بیش و کم آزاد شو
میفروشد او به جانی بوسهای
رو بخر، مان رایگان است، رایگان
درد دل کن که نماند به دلت، دل تنگی
کوه هم در فوران است به آن دل سنگی